عملیات کمینی ها برای آزمایشات بر روی قربانی

چرا قربانیان زندگیشان جهنم می شود؟

 

کمینی ها به طور کامل در کتاب "کنترل فکر از راه دور" در فصل کمینی ها در صفحه 128 توضیح داده شده است.

اما در این مقاله من به تفسیر و نتیجه گیری از کارهای آنان می پردازم که ابهامی در کارهای غیرانسانی و قانونی آنان نباشد.

 

قبل از شروع به تفسیر کار کمینی ها،  شما را با آزمایشی که کره ایی ها با اسرای امریکایی خود انجام داده اند، آشنا می سازم.

 

بعد از جنگ آمريکا با کره، ژنرال ‌ويليام‌ماير که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمريکا منصوب شد، يکی از پيچيده‌ترين موارد تاريخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار ‌داد.

حدود ١٠٠٠ نفر از نظاميان آمريکايی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بين المللی برخوردار بود.
زندان با تعريف متعارف تقريباً محصور نبود.
آب و غذا و امکانات به وفور يافت می‌شد.
از هيچ يک از تکنيک‌های متداول شکنجه استفاده نمی‌شد.
اما بيشترين آمار مرگ زندانيان در اين اردوگاه گزارش شده بود.
زندانيان به مرگ طبيعی می‌مردند.
امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمی‌کردند.
بسياری از آن‌ها شب می‌خوابيدند و صبح ديگر بيدار نمی‌شدند.
آن‌ها‌يی که مانده بودند احترام درجات نظامی را ميان خود رعايت نمی‌کردند و عموماً با زندان‌بانان خود طرح دوستی می ريختند.

دليل اين رويداد، سال‌ها مورد مطالعه قرار گرفت و ويليام ماير نتيجه‌ تحقيقات خود را به اين شرح ارائه کرد:

 بدین طریق همه به جاسوسی برای دريافت جايزه که خطری هم برای دوستان‌شان نداشت، عادت کرده بودند.
 

تحقيقات نشان داد که اين سه تکنيک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است:

  1. با دريافت خبرهای گزینشی (فقط منفی) اميد از بين می‌رفت.

  2. با جاسوسی، عزت نفس زندانيان تخريب می‌شد و خود را انسانی پست می يافتند.

  3. با تعريف خيانت‌ها، آنان اعتبار خود را نزد هم‌بندان از دست می‌دادند.

و اين سه برای پايان يافتن انگيزه‌ زندگی، و مرگ‌های تدریجی و خاموش کافی بود.

اين سبک شکنجه، شکنجه‌ی خاموش ناميده می‌شود که می‌تواند از چهاردیواری زندان‌های واقعی فراتر رود و با قدرت رسانه‌‌ها در جامعه القا گردد.


برای مثال در شرایطی که فقط خبرهای بد منتشر می‌شوند، هيچ‌کس به فکر عزت‌نفس خود نيست، اکثریت در فکر زيرآب زدن بقيه هستند، همه احساس می‌کنند در زندانی بدون ديوار دوران بی پايان محکوميت خود را می‌گذرانند و...

Citation:
Mayer, W. E., Major. (1956). Brainwashing: The UltimateWeapon. Transcription of address given at the:
San Francisco Naval Shipyard in the Naval Radiological Defense Laboratory, October 4, 1956
.

 

روشی که کمینی ها با قربانیان به کار می برند دقیقا همان روشی است که کره ایی ها در دهه 50 میلادی با اسرای خود می کردند.

 

بنابراین استیصال قربانی در همین جمله پیدا میگردد.

 

ابزار کمینی ها برای این موضوع چیست؟

اولین و مهم ترین ابزار کمینی ها به کمک گرفتن اطرافیان قربانی است.

این کار را با هزاران ترفند به انجام می رسانند.

اگر اطرافیانش دارای هر نوع نقطه ضعفی باشند، حتی اگر این نقطه ضعف، عشق به خانواده باشد،

(عشق به خانواده نقطه ضعف نیست ولی می توان از آن بدین گونه استفاده کرد)،

با تهدید و تطمیع و دروغ وی را به همکاری وادار می سازند و طوری رفتار می کنند که این کار قانونی است و هیچ خطری برای وی  و قربانی ندارد.

 

 ولی اگر خدای ناکرده اطرافیان قربانی با قانون به نحوی درگیری داشته باشند، آن وقت است به راحتی وی را با معرفی خود به عنوان مامور ارگان های امنیتی به همکاری مجبور می سازند.

 

حتی به عاشقان سینه چاک قربانی ثابت می کنند که همکاری وی با گروه به نفع قربانی است و موجب منافع بیشمار وی  می گردد.

 

باید تاکنون متوجه شده باشید،

 

 

 

طبق نمودار ، می توان دید که همه کارها برای منزوی کردن قربانی در محیط کنترل (control environment) است

که برای آزمایش ها و ثبت واکنش ها برای خواندن و القاء فکر حیاتی است،

تا بتوان داده های واکنش وی به مواد آزمایش شونده، جمع گردد.

این گروه تا آنجایی پیش می روند که به هر مغازه و یا هر آنچه که دارای برق است مانند اتوبوس ها
و دیگر مکان هایی که قربانی ممکن است از آنجا عبور نمائید
با خدعه و نیرنک و یا تطمیع و ارعاب صاحبان آن،
دستگاه رله داده تا قربانی را بی آنکه متوجه حضور آنان گردد، رسد کنند

 

 

نمودار نشان می دهد، همانگونه که بر اسرای امریکایی آزمایش شده است بر قربانی نیز چنین برنامه هایی پیاده می گردد:

این همکاری به منظور کار برای گروه نیست، بلکه راحت تر بتوان آزمایشات را انجام دهند و داده ها را جمع کنند.

 

در تمام این مدت نیز قربانی با عوارض روحی، روانی و جسمی آزمایشات و همچنین فقر مالی درگیر است.

 

 

نمودار و یا هر شرحی دیگر از  محیط کنترل (control environment) و آزمایشات انجام شده،

نمی تواند زخم هایی که بر روح و جسم قربانی وارد می شود را توصیف کند.

 

حال قربانی را تنها می توان در اینگونه موارد حدس زد،

زیرا بسیاری از آنان خودکشی می کنند:

زخم خورده، منزوی و محتاج کمک ،

و به هر جا و هر کس روی می آورد، از روی جهالت به وی انگ دیوانگی زده  و از خود می رانند.

 

یلی، وی بیمار است، ولی بیماری وی از روی موادیست که بر وی آزمایش شده است و نه بیماری های رایج روانی،

اگر وی را برای بیماری هایی روانی مانند شیزوفرنی مداوا سازند، درمان نه تنها جواب نخواهد داد، بلکه ممکن است شرایط وی را غیر قابل جبران سازد.

 

 

برای بهبود وی چه باید کرد؟