دانشمند دیوانه ایی به نام جیمز هلمز

پليس ميگويد جیمز هلمز به جماعتی که در سالن سینمای دنور ايستاده بودند شليک کرد و موجب مرگ 12 نفر و زخمی شدن 59 نفر شد.

او از یک خانواده متوسط مرفه  و تحصیل کرده است، پدر وی مدير يک شرکت نرم افزاری و مادرش  نیز پرستار است.

 

جیمز در حال تحصيل در دوره دکتری تخصصی علوم اعصاب بود که دست به چنین کاری زد،

قبل از این واقعه دلخراش ، وی فوتبال بازی مي کرد و قبل از رفتن به دانشگاه مي دوید.

 

جالب است بدانید که تحصيلات پايه وی بيولوژی و روانشناسی بوده و همچنين برنده بودجه تحقيقاتی علوم اعصاب است.

 

چرا جیمز هلمز با چنین سابقه درخشانی، چنین کرد؟

چه اتفاقی در مغز اين دانشمند جوان رخ داده است که مرتکب چنین عملی شده است؟

دانشجو و دانشمندی که تمام دوستان و همکارانش او را فردی آرام و خجالتی توصيف مي کنند.

قطعا تغييراتی در تعاريف مغزی وی روی داده است که او را وادار به چنین کاری کرده است.

 

کسی که خود را بعد از چنین عملی تسلیم پلیس می نماید و خودکشی نمی کند، حتما می خواهد مطالبی را به گوش دیگران برساند که قبل از آن نمی توانسته است.

وی در دادگاه در زمان تفهیم اتهامات از پاکت شواهد عروسک دستی یا پاپتی درست کرد و با آن بازی می نمود.

 

کسانی که در این زمینه تجربه ندارند، نمی دانند که منظور از این عمل چیست!

منظور این است که مرا کنترل می کنند، و من مانند این عروسک در دستان آنها هستم و از خود اراده ایی ندارم.

 

چنین روش، گروه و اعمالی  مانند کنترل فکر و مسخ دیگران بسیار در اقصی نقاط دنیا شیوع پیدا کرده است و با پیشرفت علم و تکنولوژی به صورت علمی خانگی درآمده است و در هر کوچه و بازار به چشم می خورد.

خود را برای چند لحظه بجای  پدر و مادر جیمز بگذارید.

اگر دقت نکنیم چنین وقایعی باز هم اتفاق خواهند افتاد، این بار ممکن است اشنای شما و یا دوستان شما باشند.

 

از همه دوستان چه در خارج و چه در ایران ، تمنا دارم:

اگر گروهی به هر عنوان، و عناوین مانند:  ما متعلق به بسیج ،همسایگان و یا  neighborhood watch، آگاهی، وزارت اطلاعات، قوه قضائئ، اطلاعات سپاه و یا در خارج خود را عضوی از سازمان های پلیسی و امنیتی معرفی کردند

 و راجع به شخصی بد گویی نمودند (اتهامات اکثرا جنسی است) و گفتند که وی تحت نظر و تحقیق است،

  باور نفرمائید  و از آنان کارت شناسایی خواسته و با پلیس تماس حاصل کنید و جریان را بگوید، و اگر توانستید خود شخص  متهم ر ا هم مطلع گردانید.

مطمئن باشید که شخص تحت نظر گروه غیر قانونی کنترل فکر است و باید توسط همان گروهی که شما را مطلع نمود،منزوی شود.

 

باید همیشه به یاد داشت که در اکثر اتهامات جنسی،  باید حتما شاکی وجود داشته باشد و تحقیقات از شاکی و متهم است و نه اشخاص دیگر.

باید به خاطر داشت که در هیچ کجای دنیا آبروی متهم یا محکومی را نمی برند و

تنها یک استثناء در این مورد وجود دارد  و آن هم بچه آزارانی هستند که در دادگاه محکوم شده باشند،

حتی در این شرایط نیز آگاهی همسایگان هم باید قانونی و از طرف کلانتری محل صورت پذیرد و نه همسایگان .

 

چرا این همه تلاش و هیاهو و مخارج برای منزوی کردن شخصی که هیچکس او را نمی شناسد و به قول خودمان رقمی نیست؟

این شخص نگون بخت به هر دلیلی که هست و می تواند بسیار باشد، باید برای دانشجویان کنترل فکر که با چنین دستگاه ها و کامپیوترهایی آموزش می بینند، موش آزمایشگاهی باشد.

بر روی چنین افراد مواد های شیمیایی، میکروبی و رادیواکتیو آزمایش کرده و به همین دلیل گاهی از مواقع  وی نباید تا مدت های مدید به کسی نزدیک شود تا آنها  نیز آلوده نگردند.

یکی از دلایلی که به آنها تهمت بچه آزاری می بندد هم همین است، تا آنان را از کودکان دور نگاه داشته شوند و کودکان را از مواد های آلوده کننده ایی که به این نگون بخت ها می زنند و یا می خورانند، دور نگاه دارند.

الیته باید اضافه کنم بعد از آنکه شخص قربانی متوجه شد راجع به او چه می گویند،  خودش داوطلبانه از بچه ها دوری می گزیند.

دیگر دلیل آنها این است که خود می خواهند به کودکان نزدیک گردند، از مدارک و مدارک دادگاهای قربانیانی که تحت ستم این افراد شیطانی بوده اند، اینگونه استنباط می شود که از طریق الکترونیکی به کودکان آنان نیز تجاوز می کنند و این کودکان را برای آینده شومی آماده می سازند

 

شرح توصیف شده، قسمتی از اذیت و آزار فیزیکی، تعقیب و گریز  این گروه های کنترل فکر است.
 

قسمت بعدی خواب های مغناطیسی در شب که با جابجایی ها یا وول خوردن و تعرق بسیار همراه است،

در بیداری نیزکنفرانس هایی است که به وسیله آموزش دهندگان و گیرندگان کنترل فکر در مغز شخص برگزار می شود و زمانی که کنفراسی نیست بجای آن سوت های ممتد، مانند سوت زمانی که تلویزیون دارای برنامه نیست به گوشش می رسد.

 

بنابراین هرگاه کسی به شما گفت که اشخاصی می توانند به صورت نامحسوس با وی در تماس باشند و افکار او را می خوانند،

 حتما نباید فکر کرد که وی دچار بیماری شیزوفرنی است، مخصوصا اگر وی منطقی عمل کند،

زیرا بیماران شیزوفرنی نمی توانند به روشنی فکر کنند و در تصمیم گیری ضعیف هستند.

 

چگونه می توان به چنین اشخاصی کمک کرد؟

روش برخورد با چنین قربانیانی بسیار مشکل است.
زیرا وی در اثر اذیت و آزارهای مکرر، بی خوابی ها(خواب های مغناطیسی خستگی زا هستند و به هیچ عنوان جای خواب شب را نمی گیرند) و آزمایشات مختلف دیگر و کنفرانس هایی که در سر وی تشکیل می دهند، بشدت به همه چیز مظنون شده و هرکس به وی نزدیک شود، فکر می کند که از آزار دهندگان است و یا با آنان همکاری دارد.

اول از همه باید با آنها موافق بود، و بگوئید که می دانید چه بر آنها می گذرد زیرا چنین اخباری را در اینترنت خوانده اید و سایت زیر را به آنها معرفی نمائید:

http://www.mindcontrol.ir

 

اگر چنین شخصی از آشنایان است و می توانید وی را در جای دیگر اسکان دهید، حتما چنین کاری کنید، زیرا همسایگان وی در این امر دست دارند.

و اگر در جایی خلوت زندگی می کند و از همسایگانش مطمئن هستید، ماشین های اشخاص بیگانه را ببینید که در جلوی محل مسکونی وی برای ساعت ها پارک می کنند و هیچ دلیلی برای چنین کاری نیست.

 

در محل جدید نیز باید همسایگان را شناخت و مشکلات این شخص را با آنان در میان نهاد تا گروه های محلی و یا سیارهای کنترل فکر نتوانند به وی دسترسی پیدا کنند.

اگر سلامت وی را می خواهید، او را با مسافرت های گوناگون مخصوصا کنار دریا و یا محیطی آرام مانند کلبه ایی در وسط جنگل ببرید تا از امواج رادیویی و هیاهوی شهری به دور باشد و خوب بخوابد و استراحت کند، با این روش مطمئن باشید که بهبود می یابد.

 

اما اگر شخص آشنا نیست،  به او بگوئید که تنها نباشد،به دامن خانواده بازگردد و مشکل خود را با آنان درمیان بگذارد تا شاید فرجی حاصل گردد.

 

این اطلاعات به آسانی گردآوری نشده اند،

حتما آن را با دوستان و آشنایان مطرح نمائید.

با سپاس بیکران از همکاری شما

رضا نظمی

3 مرداد 1391